وحشی بافقی

ساخت وبلاگ

همین بغل هم کافیه

می دونی دقیقا به این نتیجه رسیدم با دیدن در موارد مختلف  اگه صبح با همسر شروع نشه اونوقت فرد دنبال محبت گرفتن از دیگری میره اما اگر ذائقه با همسر شکل گرفت بدون اون که نمی شه میگم عزیزم در تمام طول روز باهام باش

+ نوشته شده در  دوشنبه بیستم آذر ۱۳۹۶ساعت 6:43&nbsp توسط دل   | 

وحشی بافقی...
ما را در سایت وحشی بافقی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tz1 بازدید : 162 تاريخ : دوشنبه 20 آذر 1396 ساعت: 11:32

مهرم نازنینم هر لحظه به اندازه دنیایی دلتنگتم

نازنینم من تصمیم گرفتم بیایی اگه بشه بیایی و بریم سر خونه زندگیمون نمی دونم چطور منظورم رو بگم از نبودن هات خسته شدم هرچند می دونم جوابت یه چیزه 

+ نوشته شده در  دوشنبه بیستم آذر ۱۳۹۶ساعت 6:51&nbsp توسط دل   | 

وحشی بافقی...
ما را در سایت وحشی بافقی دنبال می کنید

برچسب : نازنینم,دلتنگتم, نویسنده : tz1 بازدید : 159 تاريخ : دوشنبه 20 آذر 1396 ساعت: 11:32

همیشه میزان هرمون ها یکسان نیست

پس حرارت و جوششی که از هرمون باشه فایده نداره مهرم مهربون دلم من تو رو با محبتم دوس دارم نه دوس داشتن هرمونی 

+ نوشته شده در  دوشنبه بیستم آذر ۱۳۹۶ساعت 6:53&nbsp توسط دل   | 

وحشی بافقی...
ما را در سایت وحشی بافقی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tz1 بازدید : 153 تاريخ : دوشنبه 20 آذر 1396 ساعت: 11:32

قرارمون چی بود

این که تنهام نذاری این که چشمت رو محافظت کنی و بهم وفادار باشی خب اول که تنهام گذاشتی مابقی رو می دونم انجام می دی اما فعلا تنهام 

+ نوشته شده در  دوشنبه بیستم آذر ۱۳۹۶ساعت 8:44&nbsp توسط دل   | 


وحشی بافقی...
ما را در سایت وحشی بافقی دنبال می کنید

برچسب : قرارمون, نویسنده : tz1 بازدید : 155 تاريخ : دوشنبه 20 آذر 1396 ساعت: 11:32

دوستان شرح پریشانی من گوش کنیدداستان غم پنهانی من گوش کنیدقصه بی سر و سامانی من گوش کنید گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی؟ سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی؟ روزگاری من و او ساکن کویی بودیمساکن کوی بت عربده جویی بودیمعقل و دین باخته دیوانه رویی بودیم بسته سلسله سلسله مویی بودیم کس در آن سلسله غیر از من و دل بند نبود یک گرفتار از این جمله که هستند نبود  نرگس غمزه زنش اینهمه بیمار نداشت سنبل پر شکنش هیچ گرفتار نداشت اینهمه مشتری و گرمی بازار نداشت یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت اول آنکس که خریدار شدش من بودم باعث گرمی بازار شدش من بودم عشق من شد سبب خوبی و رعنایی اوداد رسوایی من شهرت زیبایی اوبسکه دادم همه جا شرح دلارایی اوشهر پر گشت ز غوغای تماشایی اواین زمان عاشق سرگشته فراوان داردکی سر برگ من بی سروسامان دارد چاره اینست و ندارم به از این رای دگرکه دهم جای دگر دل به دل آرای دگرچشم خود فرش کنم زیر کف پای دگربر کف پای دگر بوسه زنم جای دگربعد از این رای من اینست و همین خواهد بودمن بر این هستم و البته چنین خواهد بود پیش او یار نو و یار کهن هردو یکی ستحرمت مدعی و حرمت من هردو یکی سیقول زاغ و غزل مرغ چمن هردو یکی ستنغمه بلبل و غوغای زغن هر دو یکی ستاین ندانسته که قدر همه یکسان نبودزاغ را مرتبه مرغ خوش الحان نبود چون چنین است پی کار دگر باشم بهچند روزی وحشی بافقی...ادامه مطلب
ما را در سایت وحشی بافقی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tz1 بازدید : 139 تاريخ : دوشنبه 20 آذر 1396 ساعت: 11:32